کنفرانس با حضور مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین آمریک
کنفرانس با حضور مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین آمریکا
کنفرانس با حضور مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین آمریکا
مریم رجوی : شکست استراتژیک در منطقه، آئینه تمامنمای ضعف و تزلزل رژیم آخوندها
آقای وزیر!
به خانه مقاومت ایران خوشآمدید. خوشحالیم که در اولین روزهای سال نو از شما استقبال میکنیم.
امیدوارم این سال، سالی پربار برای مردم شما و سال آزادی، صلح و بهروزی برای مردم ما و تمام خاورمیانه باشد.
سال شکستهای سنگین برای رژیم
سال ۲۰۲۴ مملو از شکستهای سنگین برای رژیم بود. ما شاهد تحریم گسترده دو نمایش انتخابات، افزایش مقاومت در زندانها و روی آوردن جوانان بیشتری به کانونهای شورشی و گسترش فعالیتهای آنها بودیم.
رژیم همچنین با یک اقتصاد ورشکسته، همراه با تورم ۴۰درصدی و گسترش فقر و فساد گسترده مالی بهویژه در میان مقامات و فرماندهان سپاه و ریزش فزاینده در نیروهای وفادارش مواجه است.
در چنین شرایطی بود که نیروی نیابتی اصلی رژیم، حزبالله لبنان، ضربه جدی خورد و نهایتا ستون استراتژی خامنهای در منطقه یعنی دیکتاتوری اسد، در ماههای آخر سال منهدم شد و حالا خامنهای برآمدن یک قیام را پیش روی خود میبیند.
اگر رژیم در داخل ایران ضعیف و بیثبات نبود و اگر در محاصره خشم مردم نبود. در این صورت میتوانست در صحنه سوریه بایستد و مهمترین دولت متحد خود را حفظ کند. آنچه در سوریه رخ داد، انعکاس آشکار ضعف رژیم است.
مشاوران نزدیک خامنهای، مغرورانه، میگفتند: «قدرت نفوذ ایران از محور ایران، عراق و سوریه تا مدیترانه رسیده»[۱] میگفتند: سوریه استان سی و پنجم ماست [۲] و «حلقه طلایی مقاومت» است.[۳]
آنچه در صحنه سوریه واقع شد، از ضعف قوای رژیم پرده برداشت. در روز شروع نبردها در حلب، رژیم تنها در این منطقه، ۳۰پایگاه داشت [۴] با اینهمه، بهمحض شروع حملات نیروهای مخالف، قوای رژیم ازهم گسیختند.
رسانهها گزارش کردند که: ۳۵۰ نیروی مخالف وارد حلب شدند، ۳۰ هزار نیروی دولتی و وفادار به ایران بدون هیچ مقاومتی عقبنشینی کردند، مواضع خود را تخریب کردند و از منطقه خارج شدند. مشابه این وضعیت در سراسر سوریه رخ داد. [۵]
پیامدهای سنگین برای موجودیت رژیم
بنابراین، ادعای آخوندهای حاکم مبنی بر این که در سوریه نیرویی نداشتیم، دروغ محض است. آنها از وقایع سوریه غافلگیر نیز نشدند. خامنهای و وزیر خارجهاش تصریح کردند که از چند ماه پیش اطلاعات تحرک مخالفان را به بشار اسد رسانده بودند. در واقع درست این است که بگوییم سقوط بشار اسد، نتیجه فروپاشی قوای رژیم در سوریه است.
این وقایع پیامدهای سنگینی برای موجودیت رژیم دارد. تا همینجا هژمونی خامنهای ضربه اساسی خورده است. نیروی تروریستی قدس هم ضربه جدی خورده و حتی نزد نیروهای خود رژیم زیر سئوال رفته است.
این شرایط باعث ترس نیروهای بسیج و سپاه شده است. خامنهای در یک سخنرانی علنی از مداحان رژیم خواست با وحشتزدگی و ناامیدی آنها مقابله کنند.
مهمترین تأثیر، ارتقای روحیه رزمندگی در میان جوانان و آمادگی عمومی برای قیامهای بعدی است. بالاترین نهادهای امنیتی رژیم از جمله وزارت اطلاعات و قرارگاه ثارالله ـ مهمترین قرارگاه امنیتی تهران ـ دستورالعملهای محرمانهیی برای کنترل اعتراضات و پیشگیری از حوادث غافلگیرانه صادر کردهاند. در این دستورالعملها صریحاً احتمال بروز قیامها پیشبینی شده است.
با اینحال، خامنهای همین تدابیر امنیتی را هم بیاثر دید و در یک سخنرانی غیرمعمول در دوران حکومتش، تهدید کرد که شرکتکنندگان در اعتراضهای آینده را سرکوب میکند.[۶] یکی از مهمترین جنبههای ترسناک سقوط اسد برای رژیم این است که در این واقعه، تودههای مردم ایران با خوشحالی بسیار بهچشم دیدند که سرنگونی یک دیکتاتوری بهشدت جنایتکار هم عملی است.
برای این هدف، خوشبختانه جوانان به پاخاسته ایران وسیعاً به کانونهای شورشی رو آوردهاند.
آنها بیش از پیش به کانونهای شورشی رو آوردهاند. عملیات کانونهای شورشی در سال جاری افزایش یافته است. آنها توانستهاند قدرت آتش خود را بالا ببرند و با موفقیت مراکز مهمتری مثل ستادهای فرماندهی سپاه پاسداران را هدف قرار بدهند.
فعالیت فزاینده کانونهای شورشی بخشی از آمادهسازی برای تدارک قیام سازمانیافته برای سرنگونی است. آنها بهطور خستگیناپذیر فعالیت و فداکاری میکنند و رزمندگان جدید را به پیوستن به صفوفشان تشویق میکنند کانونهای شورشی بیوقفه برای مقابله با تدابیر امنیتی رژیم در تکاپو هستند. اما عامل تعیینکننده، حمایت مؤثر مردم از آنها است.
شکست استراتژیک رژیم در سوریه و لبنان، آئینه تمام نمای ضعف آن در داخل کشور است. دیکتاتوری بعدی که باید سرنگون شود و سرنگون خواهد شد، رژیمآخوندی است.
لزوم خلع ید از رژیم در منطقه و اتخاذ یک سیاست قاطع
شکستهای رژیم در منطقه البته سنگین و جبرانناپذیر است. اما نباید این سادهنگری را ایجاد کند که گویا خامنهای پایههایی را که حکومتاش بر آن استوار است، قطع خواهد کرد. او نه سرکوب مردم ایران را متوقف میکند، نه از برنامه سلاح هستهیی دست بر میدارد و نه در جنگافروزی در منطقه تجدید نظر خواهد کرد. آنها هیچ قدم جدی برنمیدارند جز آنکه طرفهای غربی را فریب بدهند، تا برنامه ساخت سلاح اتمی را با سرعت بیشتری بهپیش ببرند. آنها بهدلیل قدرتشان، به جنگ و سرکوب و سلاح هستهیی رو نیاوردهاند، واقعیت این است که آنها برای شکستن محاصره قیامها و مقابله با موج سرنگونیطلبی در جامعه ایران به این استراتژی نیازمند شدهاند.
در سال ۱۴۰۲، زمانی که خامنهای آتش یک جنگ مهیب را در ۱۵مهرماه مشتعل کرد، به اشتباه کلان دست زده بود. اما او ناچار بود، زیرا میخواست با یک جنگ خارجی خطر قیامها در داخل ایران را بهتعویق بیندازد.
امروز بهرغم ضربات بزرگی که دریافت کرده، باز همان مسیر را ادامه میدهد. تنها یک راه برای خلع ید از رژیم در منطقه، برچیدن بساط برنامه اتمی و موشکی سپاه پاسداران و واداشتن آنها به توقف شکنجه و اعدام جوانان ایران وجود دارد و آن سرنگونی استبداد دینی بهدست مردم و مقاومت ایران است.
این مقاومت مدافع یک جمهوری دموکراتیک، کثرتگرا، مبتنی بر جدایی دین و دولت و برابری زن و مرد و یک ایران صلحجو و غیراتمی است.
زمان آن است که جامعه جهانی مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم و نبرد جوانان شورشگر با سپاه پاسداران را بهرسمیت بشناسد. بهرسمیت شناختن مقاومت ایران و نبرد کانونهای شورشی، بخش ضروری یک سیاست قاطع علیه رژیم آخوندهاست.
این انتخابی در بین انواع انتخابها نیست. بلکه یگانه راهحل عملی و ممکن در برابر فاشیسم دینی حاکم بر ایران است.