ماجراي دژخيم بازداشت شده در سوئد
جنگ گرگها و «شو» اطلاعات آخوندها براي سفيدسازي برگهاي سوخته عليه جايگزين دمكراتيك
خلع يد از ايادي رژيم در پرونده حميد نوري لازمة هرگونه رسيدگي جدي قضايي و عاري از زد و بند است
يك خلبان ايراني آنجاست، مشكل خانوادگي با يك زني داشته، طلاق داده ، آنجا توي دادگاه گفته حميد نوري فلان و بهمان …خودش(حميد نوري) گفت كه اون عليه من يك حرفهايي زده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهايي عليه من زده… این (حميد نوري) با آن خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و شوهره به پلیس داده …
آخوند سردژخيم علي رازيني رئيس شعبه 41 ديوانعالي رژيم: دستگاه قضايي ما با خونسردي و خيلي آرام اعلام ميكند كه ايشون در گذشته و در سه دهه قبل از اين، در فلان ارگان كارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نميتوانند روي اين مانور بدهند…چيزي بارش نيست
سپاه پاسداران در 22 مهر ماه گذشته اعلام كرد كه اطلاعات سپاه در يك «عمليات پيچيده چند وجهي» توانسته است روح الله زم را فريب داده و « به داخل کشور هدايت و بازداشت کند».
در كمتر از يك ماه تواب تشنه به خون (ايرج مصداقي) به صحنه آمده و در 19 آبان ادعا ميكند در يك «عمليات پيچيده چند وجهي» موفق شده است يكي از متهمان تراز اول قتل عام 67 را در محدوده قضايي اروپا دستگيركند ليكن چون « مقيد به حكومت قانون» است «تا تفهيم اتهام به شخص متهم و جهت حفاظت از كرامت انساني او» از دادن اطلاعات بيشتر معذور است!
همزمان تواب خودشيفته در همان روز در فيسبوك خود در يك دروغ ابلهانه و مضحك ادعا ميكند : «فرقه رجوی به دستور شخص وی پس از مطلع شدن از پیروزی بزرگ عملیات ”دادخواهی ۶۷“ تلاشهای زیادی برای مخدوش کردن این عملیات به خرج داده است. در آخرین تلاش نماینده پلید این فرقه ضمن تماس با یکی از وکلای پرونده تلاش کرده است چهره من را به زعم رهبر این فرقه پلید مخدوش کند که پاسخ مناسب و شایسته را دریافت کرده است». اين به وضوح استفاده ناشيانه از تاكتيك «آي دزد، آي دزد» براي در امان ماندن از افشاي بعدي است.
بلوف و لاف زدن مأمور چند وجهي، تا چهارشنبه 22 آبان كه دادگستري سوئد طبق قانون براي رسيدگي و تصميم گيري در مورد ادامه بازداشت معين كرده بود، بيدريغ از حساب «كرامت انساني» دژخيم ادامه مييابد. سپس ايرج مصداقي به صحنه آمده و در بيبيسي فارسي كباده ميكشد و ميگويد : «در هر صورت ما هم منابع خاص خودمان را داریم! اگر نظام اسلامی مدعی است که در یک عملیات پیچیده و چند وجهی روح الله زم را به عراق کشوند و دستگیر کرد، بایستی بدونه که انگیزه ما برای پیگیری جنایت علیه بشریت به مراتب بیشتر از انگیزه جنایتکاران برای جنایته».
بنظر ميرسد در مرحله پاياني رژيم، جنگ گرگها بالا گرفته و به چنين «شو» هاي اطلاعاتي راه ميبرد كه با سوءاستفاده از خون شهيدان، قبل از هر چيز در خدمت سفيد سازي برگهاي سوخته، عليه جايگزين دمكراتيك است. بخصوص كه در اثر تلاشهاي بي وقفه رئيس جمهور برگزيده مقاومت كار جنبش دادخواهي در سالهاي اخير بالا گرفته و رژيم بيش از هر زمان نيازمند مقابله و فرو بردن آن در آب گلآلود است.
اظهارات آخوند دژخيم محمد مقيسه اي رئيس حميد نوري در گوهردشت و سر دژخيم آخوند علي رازيني در فرداي دستگيري حميد نوري در سوئد زوايا را روشن ميكند .
1- مقيسه اي ميگويد كه پليس و اطلاعات و دادگاه در سوئد از قبل از طريق يك خلبان ايراني (شوهر دخترخوانده مطلقة حميد نوري) از قضايا مطلع بودند.
2-مقيسه اي به شدت با سفر كارمند خود در زمان قتل عام به سوئد مخالف بوده اما بازيگران ديگري در رژيم موضوع را مينيميزه نموده و به نوري اطمينان خاطر ميدادند.
اظهارات مقيسه اي و رازيني
در نوار صوتي كه كميسيون امنيت و ضد تروريسم شوراي ملي مقاومت ايران در اختيار دارد، مقيسه اي(رئيس شعبه 28 دادگاه انقلاب اسلامي) ميگويد : «بهش گفتم نرو ها، همين جمعه بهش گفتم نرو، خودش هم دوزاريش افتاده بود خوب ، آمد و گفت كه من احتمالا دستگير بشم اينا، گفتم پس براي چي داري ميري.
گفتم بهش، چند بار البته رفته بود ولي كاري بهش نداشته بودند، هرسال يك ده روزي ميرود آنجا، يك اختلافي با كسي داشت، او شكايت كرده بود. گفتم نرو، براي چي داري ميروي، گفتم اصلا اين دسيسه است.تو را ميكشانند آنجا دستگيرت ميكنند ها .
آره يك خلباني از ايراني ها آنجاست، مشكل خانوادگي با يك زني داشته طلاق داده ، آنجا تو دادگاه آنجا گفته كه مثلا حميد نوري فلان توي نظام فلان و بهمان اينها، داشت نقل ميكرداين حرفها تعجب كردم گفت دادگاه مطرح شده ، بعدا آن يارو توي گزارشش عليه اين نوشته كه اين جزو گروه هاي سركوب وفلان واينها سر ايران اينها
اين اختلاف خانوادگي بوده،يك زن و شوهري كه طلاق گرفته بود از شوهرش واينها وبعدش آن زنه تقريبا اين آقا واسطه اي بوده براي ازدواج آنها قبلا اينها، يك بچه اي هم دارند، قضيه شان اينطوري بوده، خودش گفت كه اون عليه من يك حرفهايي زده مرده در دادگاه آنجا و در اطلاعات آنجا حرفهايي عليه من زده،
كارمند بود، كارمند، كارمند ، و مدير دفتر من بود، كارمند بود در دادگاه انقلاب قبلاً در سال شصت و بحبوحة منافقين اينها.
تا الان ۱۰ بار رفته بود و هیچ کاری نداشتند. مرتب به کشور های خارجی میرفت و منعی وجود نداشت
این همسرش که زنی طلاق داده بوده و اختلاف داشتند با همدیگر. این با ان خانمه که طلاق گرفته بود فامیل بودند و اینها شوهره به پلیس داده اینها . این آقا، آره مثلاً پدر خوانده این خانم، مثلا در نظام فعاله…» اینجارا کلیک کنید
اما رازيني رئيس شعبه 41 ديوانعالي رژيم كه در دوران قتل عام مجاهدين رياست سازمان قضايي نيروهاي مسلح رژيم را بر عهده داشته است ميگويد :
«ببينيد، مثلاً اهميت اطلاعاتشان چقدر بوده ؟ هر چه فكر ميكنم، چي گيرشان آمده؟ مثلا اطلاعات بالايي دارد؟ يا مثلاً يك بازجويي بوده در اوين سال شصت، مثلا چي ازش در ميآيد؟ چيزي در نمياد كه ، اطلاعات سوخته.
مدرك ميخواهد، اين مدرك ميخواد، يعني اعلام ميكنند فرض كنيد دستگاه قضايي ما با خونسردي و خيلي آرام اعلام ميكند كه ايشون در گذشته و در سه دهه قبل از اين در فلان ارگان كارمند جزء بوده و بعد هم بازنشست شده و رفته، آنها نميتوانند روي اين مانور بدهند،اگر يك سمتي چيزي داشته باشه
حالا مثلاً يك بازجويي كه پرونده هاي محدودي از رده هاي پايين دستش بوده، آن موقع هم يادتان است كه چيزها چطور بوده ديگه دادسراها و شعب اش اينا ، خيلي اينها اختيارات قضايي به آن صورت نداشتند، در واقع ابزار تحقيق بوده ، چيزي بارش نيست، نه اطلاعاتي داره كه سيستم اطلاعاتي ازش استفاده كنه ….». اینجارا کلیک کنید
سوابق دژخيم حميد نوري (عباسي)
20 سال پيش در نشريه مجاهد به تاريخ 12 مرداد 1378 در ويژه نامه يازدهمين سالگرد قتل عام 30 هزار زنداني سياسي حميد عباسي در ليست اسامي دست اندركاران و شكنجه گران در جريان قتل عام معرفي شده است.
سازمان مجاهدين خلق ايران همچنين در مرداد 1378 در كتاب«قتل عام زندانيان سياسي» پاسدار دژخيم حميد عباسي را با جزئيات افشا كرده است (صفحات 193-258-269-270-272-278 ). در معرفي دژخيم، از جمله آمده است : « وي از پاسداران سالن6 اوين بود كه نقش اساسي در سركوب زندانيان داشت. به همين خاطر ارتقا يافته و داديار اوين شد. وي يكي از عناصر فعال در قتلعامها در گوهر دشت بود.از سال68 نيز دوباره داديار اوين شده است». او در صبح جمعه 21 مرداد 67 در هنگام به دار كشيدن مجاهدين به آنها ميگفت : «برويد عاشوراي مجاهدين است. زود باشيد!». او اسامي مجاهدين را دسته دسته ميخواند و آنها را به خط ميكرد. سپس آنها را «ابتدا به راهرو مرگ و پس از يك مهلت چند دقيقه يي براي نوشتن وصيتنامه به سالن حسينيه» ميبردند. دهها مجاهد خلق در اشرف 3 براي شهادت در باره اين صحنهها آماده اند. اما همچنانكه با سازمانهاي معتبر بين المللي در ميان گذاشته شده است، خلع يد از ايادي رژيم در پرونده حميد نوري لازمة هرگونه رسيدگي جدي قضايي و عاري از معامله و زد و بند است. نبايد اجازه داد رژيم و ايادي آن براي مطامع خود قتل عام زندانيان را مورد سوءاستفاده قرار دهند.
منابع خاص و خط دهنده
در باره «منابع خاص» ايرج مصداقي كه به بيبيسي گفت، اين منابع خاص و خط دهنده، بنا بر تجربه و نمونه هاي متعدد، سر در وزارت اطلاعات رژيم دارند. وزارت در پوشش هاي گوناگون ، به سربازان گمنام يا بدنام كه از زمان گشتهاي دادستاني اوين ابواب جمعي آن هستند، آنطور كه ميخواهداطلاع رساني ميكند. از جمله در نوشتن « گزارش 92 »، در سناريوي «قتلهاي مشكوك در درون مجاهدين»، در سناريوي «درگيري دروني بين مجاهدين» براي سرپوش گذاشتن بر قتل عام مجاهدين در حمله 10 شهريور 1392 به اشرف، در نسبت دادن قتل و سوزاندن صورت راهنماي مزدور اين حمله به خود مجاهدين، در جعل و ساختن حسابهاي مجعول اينترنتي براي اعضاي شوراي ملي مقاومت، در انتشار سند مجعول و نفرت انگيز اطلاعات آخوندهابه امضا ارتشبد نصيري رئيس ساواك شاه عليه مسئول شورا، در انتشار «فرم تقاضای انتقال اعضای فرقه رجوی به اشرف ۳جهت ایزوله هرچه بیشتر» همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها در مازندران، و در انتشار عكسهاي ارتباطات اينترنتي مجاهدين در اشرف 3 همزمان با انجمن اطلاعات آخوندها با ادعاي اينكه «در اين 40سال گذشته سابقه نداشته است يك عكس از درون مجاهدين بيرون بيايد» (3 مرداد 98).
حكم قتل عام و دم خروس
دجال ضد بشر درحكم قتل عام مجاهدين ميگويد : « كساني كه در زندانهاي سراسر كشور بر سر موضع نفاق خود پافشاري كـرده و ميكنند محارب و محكوم به اعدام ميباشند… رحم بر محاربين ساده انديشي است… اميدوارم با خشم و كينه انقلابي خود نسبت به دشمنان اسلام رضايت خداوند متعال را جلب نماييد».
در حكم مكمل هم مي افزايد : «هر كس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حكمش اعدام است. سريعاً دشمنان اسلام را نابود كنيد…روح الله الموسوي الخميني».
اكنون دم خروس اينجاست كه تواب تشنه به خون طابق النعل بالنعل با فتواي قتل عام خميني در باره كساني كه بر موضع مجاهدي خود استوار ايستاده اند، كماكان بر طبلهاي انزجار از آنها و رهبريشان مي كوبد.همچون لاجوردي و مقيسه اي و حميد نوري به خون مسعود رجوي كه شهيدان با درود به او سر به دار ميشدند، تشنه است و سالهاست مأموريت رديابي او را در ادامه نشستن در گشتهاي دادستاني براي شكار مجاهدين بر عهده دارد. چند روز پيش در 15 آبان در يك تلويزيون اينترنتي وزارت اطلاعات، با تحريف يك شعر، خواهان «دوگلوله» براي راهبر مقاومت شد. اطلاعات بدكار آخوندي اكنون از طريق اين تواب تبهكار خون شهيدان را بر سر نيزه كرده تا با آن خون بيشتري بريزد و در ادامه شيطانسازي، شجرة خبيثة تروريسم آخوندي هر چه بيشتر آبياري شود.
يك يادآوري
مسئول شوراي ملي مقاومت در 19 مرداد 1389 در نشست مجاهدين در اشرف تحت عنوان «رمضان در مرزبندي با شرك ولايت فقيه مبارك ميشود» گفت: « وقتي زمين سخت مي شود، مثل هميشه چارپايان به هم شاخ ميزنند، بخصوص از وقتي كه رئيس جمهور برگزيده مقاومت خواستار اين شد كه شوراي امنيت دادگاه رسيدگي به جنايت بزرگ عليه بشريت، قتل عام زندانيان سياسي در سال 1367 را و محاكمه و مجازات سردمداران رژيم را در اين رابطه ترتيب بدهد. البته كه ما براي اين پافشاري خواهيم كرد. البته كه اين موضوع چيزي نيست كه از ياد كسي برود، مگر اصلاً كسي ميتواند اين موضوع را در تاريخ ايران به فراموشي بسپارد؟ دير يا زود خودتان، باندها و سردمدارهاي رژيم را ميگويم، به افشاي آن ميرسيد و از اين ناگزير ميشويد. قدم به قدم. …اين چنين ناگزير در دوران پاياني، يكي پس از ديگري، دست همديگر را رو ميكنند».
شوراي ملي مقاومت
كميسيون امنيت و ضد تروريسم
24 آبان 98 (15 نوامبر 2019)